واقعا دلم میخواد اونی که برای اولین بار گفت: کاچی به از هیچی رو پیدا کنم و بهش بگم دقیقا چی بهتر از هیچیه؟!
البته ناگفته نماند، انگار خیلی جاها کاچی رو با آرد درست میکنن. ولی ما کاچی رو با کنجد سیاه درست میکنیم :)
و با تمیز کردن کنجد سیاه میتونی سعادت این رو داشته باشی که با اجدادت یه چای عصرونه بخوری :)
من از صبح تا الان درگیر پاک کردن کنجدها هستم
جهت اطلاعتون: معمولا همراه کنجد سیاه در زمان برداشت، کلی سنگ ریز، خاک و اضافات میاد.
و مسیر خرید محصولات کشاورزی اینجا اینجوریه:
میریم از کسایی که خودشون اون محصول رو میکارن، خرید میکنیم
در نتیجه خریدها به صورت بستهبندی کارخانهای یا تمیز شده و اینا نیست و زحمت پاکسازیش با خودمونه.
درسته که خب شاید الان فکر کنی، خب چه کاریه!!! برو همون کارخونهایش رو بخر.
ولی باید بگم: آدما اینجا معتقدن همه چیز تازه به تازه و از تولید به مصرف خوبه :)
نمونهاش باغچه خونهها که از سبزی و انواع میوه و مرکبات بگیر داخلش پیدا میشه تا انواع درختهای تزیینی و مرغ و خروس.
مثلا مکالمه بامزه اون روز مامان و بابام
مامان خانم: حاج آقا رزماری بریزم توی مرغ؟ اذیتت نمیکنه؟
پدر جان: نه حاج خانم، دست شما درد نکنه.
مامان خانم: پس قربون دستت حاج آقا، برو دوتا پر رزماری بچین بیار
و حاج آقا رفت توی حیاط و با ۲ دسته رزماری تازه چیده شده برگشت.
همینقدر ساده و شیک :)
خلاصه
پیدا کردن سنگریزهها و چیزهای اضافی توی کنجد سیاه حکم پیدا کردن سوزن توی انبار کاه رو داره.
حالا همه این قصه از کجا شروع شد؟
از اونجا که من دوباره باید بار و بندیل سفر رو ببندم و برم و اون شب که کاچی خوردم، به مامانم کاش برای خواهرم از این کاچی یه عکسی بفرستم
همین شوخی بیموقع، آغاز تمام کارهای من بود....
و فقط موفق شدم نیم کیلو از کل کنجدی که گرفته بودیم رو پاک کنم
در نهایت مجبور شدیم باقی کنجد رو بشوریم که اون گریزهها و خاکها رو بتونیم ازش جدا کنیم
و با تفت دادن خشکش کنیم و باز هم یه کوچولو بیشتر تفت بدیم و بعد آسیاب کنیم.
واقعا اینجور کاچی درست کردن اصلا ساده نیست و به از هیچی هم نیست
خواستم دستگاه آسیاب رو هم بهتون نشون بدم
فکر میکنم دو برابر سن من عمر داره این دستگاه
برند ناسیونال ژاپن، که این اسم برای این برند دیگه از سال ۱۹۸۰ چیزی با این اسم تولید نشده بلکه بعد از اون سال دیگه کم کم با اسم پاناسونیک وارد بازار شده.
انقدر قدیمیه که یه تیکه از پلاستیک دستگاه آسیابش که شکسته رو هیچ جا نداشت که جدیدشو بگیریم و عوض کنیم
واقعا الان که فکر میکنم خیلی چیزا دیگه کیفیت قدیم رو نداره. الان فلسفه وجودی خیلی از تولید کنندهها توی هر نقطه از این دنیا این شده که یه جوری بسازیم که مشتری یا همیشه مجبور به تعمیر باشه یا مجبور به تعویض و نوسازی
یه جاروبرقیم مامانم داشت تا چند سال پیش، اون دیگه هم سن من بود :)
از برند پارس خزر
دیگه واقعا اون خرطومیش و لولش که شکسته بود پیدا نشد و دیگه چند سال پیش از رده خودمون خارجش کردیم و بازنشستش کردیم :)
ولی مثلا ماشین ظرفشویی که دد سالهای معاصر خریدیم، تا الان چندین بار دچار مشکل شده.
خلاصه که من ترجیح میدم پول خوب بدم و کیفیت بگیرم مدام درگیر این تعمیرکار و اون فروشگاه نباشم.

.
.
.
.
.
+ نصف چمدون سفارش های خانواده واسه اون وره
چایی، نون محلی، کنجد آماده کاچی، آرد سبوس دار مخلوط، لوفا، پرتغال و لیمو شیرین باغ
حالا من دو هفته قبل هم اونجا رفته بودم ها، لیست دوهفته قبل خیلی چشمگیر تره😅
روغن حیوانی، کدو تنبل باغ، ۵ کیلو از همون لوبیای معروف توی پلو (پست قبل)، بژی (شیرینی محلیه)
+ یعنی من کلا با یه ساک دستی کارم راه میفتاد ولی هربار یه چمدون دنبال خودم می کشم
+ تازه دلش رضا نیست که بذارم توی چمدون، میگه خوراکی ها خراب میشن، بوی عطر نگیرن یه وقت!
لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید