گاهی آدم مدتها در یک فضا زندگی میکند، اما چشمش تازه بعد از سالها به جزئیات سادهای باز میشود که همیشه همانجا بودهاند.
برای من، این کشف کوچک درست امشب اتفاق افتاد: وقتی بعد از هفت سال تازه فهمیدم کاشیهای سرویس بهداشتی خانهی پدری و مادریام «صورتی ملیح»اند.
وقتی از مادرم پرسیدم چرا این رنگ را انتخاب کرده، گفت:
«گفتم آدم زمان زیادی را در اینجا میگذرونه، حداقل خوشگل باشه.»
و واقعاً حق با او بود.
صبحها که با بیحوصلگی بیدار میشوی، هنوز خواب در چشمت مانده و دنبال مسواک میگردی، ناگهان خودت را در آینهای میبینی که پسزمینهاش صورتی ملیح است.
در آن لحظه، هرچقدر هم ژولیده باشی، باز هم در حد مدل ویکتوریا سیکرت به نظرت جذاب میرسی!
راستش، فکر میکنم خیلیها با من موافقاند که تصویر آدم در آینه دستشویی همیشه قشنگتر از هر جای دیگر است.
نور نرم، رنگ پسزمینه، و شاید آن احساس خلوتِ کوچک صبحگاهی، همه دست به دست هم میدهند تا خودت را یکجور دیگر ببینی.
و همین شد که فکر کردم… چه خوب است آدم برای دیگران هم مثل همان آینه با پسزمینه صورتی ملیح باشد.
یعنی هم صادق و شفاف باشد و واقعیت را نشان دهد، در عین حال هم، مهربان و دلنشین باشد و زیباییها را برجسته کند.
دنیای بیرون بهاندازه کافی سخت و خاکستری است.
میتوان برای کسانی که دوستشان داریم، همان کاشیهای صورتی باشیم؛ ساده، گرم، و بیهیاهو، اما پر از نرمی و زندگی.
.
.
.
.
.
.
+ حاصل غرق شدن شبانه در آینه با پس زمینه کاشیهای صورتی ملیح، موقع مسواک زدنه :)


لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید