شنبه سوم آبان ۱۴۰۴ ساعت 16:27 توسط غریب السلطنه | 

زرشک‌پلو با مرغ اگر آدم بود، بی‌تردید همان تازه‌عروسِ زیبا و دلربایی می‌شد که همسرِ پسرِ خان است؛

از همان‌هایی که باور دارند تا وقتی مادر نشده‌اند، هنوز عروس‌اند و باید چنان تازه‌عروس‌ها بدرخشند و بروند و بیایند.

از آن زن‌هایی که از هر لحظه‌ی زندگی لذت می‌برند، و دیگران هم با دیدنشان دلشان غنج می‌رود.

بانویی شیک و خوش‌پوش، با عطری زعفرانی که تا هفت کوچه می‌رود، و لب‌هایی سرخ چون زرشک.وقتی به مهمانی می‌رود، گل سرسبد مجلس است؛ همه آرزو دارند چند لحظه با او هم‌کلام شوند و از نرمیِ گفتارش لذت ببرند.

زرشک‌پلو با مرغ، در خیال من، همان آدمی است که می‌داند کجا چه بگوید و چه کند؛ کسی که در دل همه جای دارد و کمتر کسی از بودنش پشیمان می‌شود.

او همان عروسِ نازنینی است که مادرشوهر و خواهرشوهرهای سخت‌پسند، با دیدنش لبخند می‌زنند و در دلشان می‌پرسند:

«این عروس، پاداش کدام کار نیک ما بوده است؟»

برچسب ها :

زرشک پلو با مرغ

،

تازه عروس

،

زندگی

مشخصات
تراوشات ذهن یک آشفته دل لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید
موجودی رنجور در پس این کلمات نهفته است
شاید برای شما تنها سطرهایی پر از کلمات باشند
اما برای او
تمام آن چیزی است که دارد
دارایی اش را به حراج نگذارید


+ سخنان اینجانب تاریخ انقضا دارد.