تکامل مسیر پرپیچ و خمی است.
گاه آنقدر تو را مجذوب خود میکند که حس میکنی دیگر بهتر از این نمیشود؛
و تو باید چون ماشینی بیتوقف کار کنی و به جلو بروی.
و گاهی آنقدر سخت و زجرآور میشود که دلت میخواهد این زندگی را بگذاری و خودت را از روی پشت بام هم که شده، پایین بیندازی؛
و طوری این افتادن را برنامه ریزی میکنی که به مرگ حتمی دچار شوی.
و تکامل
مسیر بین این دو تصمیم است.
زندگی یا مرگ
و تو مدام در میان این دو مقصد در رفت و آمدی، تا زمانی که دیگر جانی در بدن نداشته باشی.
+ امیدوارم زمانی که واقعا جانم به لبم رسید، بی هیچ نقشه شوم و دردناکی، این دنیا و متعلقاتش را ترک بگویم، با فراغ بال و خیالی آسوده.
لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید