سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 8:55 توسط غریب السلطنه | 

تکامل مسیر پرپیچ و خمی است.

گاه آنقدر تو را مجذوب خود می‌کند که حس می‌کنی دیگر بهتر از این نمی‌شود؛

و تو باید چون ماشینی بی‌توقف کار کنی و به جلو بروی.

و گاهی آنقدر سخت و زجرآور می‌شود که دلت می‌خواهد این زندگی را بگذاری و خودت را از روی پشت بام هم که شده، پایین بیندازی؛

و طوری این افتادن را برنامه ریزی می‌کنی که به مرگ حتمی دچار شوی.

و تکامل

مسیر بین این دو تصمیم است.

زندگی یا مرگ

و تو مدام در میان این دو مقصد در رفت و آمدی، تا زمانی که دیگر جانی در بدن نداشته باشی.

+ امیدوارم زمانی که واقعا جانم به لبم رسید، بی هیچ نقشه شوم و دردناکی، این دنیا و متعلقاتش را ترک بگویم، با فراغ بال و خیالی آسوده.

برچسب ها :

زندگی

،

مرگ

،

تکامل

مشخصات
تراوشات ذهن یک آشفته دل لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید
موجودی رنجور در پس این کلمات نهفته است
شاید برای شما تنها سطرهایی پر از کلمات باشند
اما برای او
تمام آن چیزی است که دارد
دارایی اش را به حراج نگذارید


+ سخنان اینجانب تاریخ انقضا دارد.