زندگی مترسک را تصور کن.
یک انسان نمای ساخته دست بشر، که هرکجا بخواهند میگذارند، به هر شکل بخواهند میسازند و به هر صورت که بخواهند هدایت میکنند.
موجودی که اگر جان داشت شاید تصور میکرد که چقدر خوب، مفید، کاری و بااهمیت است؛ ولی در واقعیت مسیری را میرود که دیگران برایش هموار کردهاند.
زندگی امروز ما آدمها هم بیشباهت به این اوضاع نیست.
دیگران از طریق پول، قدرت و رسانهای که دارند، مسیر زندگی عموم را تعیین میکنند. این را میتوانی از شباهت میلیونها و شاید میلیاردها نفر به هم متوجه شوی.
انسانهایی با ظاهر، رنگ، مدل مو و حتی عملهای جراحی یکسان.
سبک حرف زدن، راه رفتن، فکر کردن و زندگی کردنشان نیز به یک شکل شده است.
همه در یک زمان، به یک مکان سفر میکنند. علایق همه شباهت عجیبی بهم پیدا کرده است.در یک زمان به خصوص، ذائقه همگان به سمت و سوی یک مدل خاص از غذا میرود.
خلاصه انسانهایی شدهایم که انگار یکبار کپی گرفته و باقیمان را جای گذاری کردهاند.
چقدر زندگی در میان چنین جماعتی، تلخ و زننده است. دلم میخواهد تمام شباهتهایشان را بالا بیاورم و وجودم از همه این ظواهر یکسان خالی شود.
دلم برای سالهای کودکی تنگ شده است. همان سالهایی که تنها شباهت انسانها بهم، متفاوت بودنشان بود.
لطفا با لطافت از اینجا گذر کنید